پنجشنبه، تیر ۰۱، ۱۳۹۱

I Saw the Devil 2010

سوهيون يک مامور سازمان اطلاعات است که يک ماهی با معشوقه خود نامزد کرده است. معشوقه او شبی در جاده ای ماشينش دچار نقص ميشود و توسط يک قاتل زنجيره ای ربوده شده و سپس در حاليکه حامله ميباشد به قتل ميرسد. سوهيون پس از اين حادثه تصميم می گيرد قاتل را پيدا کند. او بر سر خاک جنازه همسرش قسم ميخورد که آن جانی را پيدا کند و هزاران بار برتر از کاری که او با همسرش کرده است را بر سر او بياورد. من شيطان را ملاقات کردم نمونه زيبا از يک فيلم تعقيب و گريز نفس گير است. در طرفی از داستان مردی زخم خورده وجود دارد که برای گرفتن انتقام خود از انجام دادن هيچ کار خشونت آميزی ابا ندارد. سوهيون وقتی که افراد مشکوک پليس را در مورد قتل های زنان زير نظر می گيرد و آنها را می يابد با خشونت تمام با آنان برخورد ميکند. در طرف ديگر داستان جانی خونسرد و بی احساسی وجود دارد که با آرامش خاطر تمام دختران و زنان را مورد آزار و اذيت و سپس به قتل ميرساند قاتلی که برای کشتن افراد هيچ خط قرمز و محدوديتی ندارد. يکی از ويژگی های جالب فيلم که آن را با خيلی از فيلم های هم موضوع با آن متفاوت ميکند سير روايت گويی آن است. سوهيون چندين بار مانند شکارچی ماهری قاتل را می گيرد و پس از اينکه کمی او را زخمی و مجروح کرد ول ميکند که دوباره شکارش فرار کند و آن را بگيرد. سوهيون حتی شکار خود را نيز مداوا ميکند تا شکارش توانایی فرار دوباره را داشته باشد.
اولين فيلمی بود که از اين کارگردان کره ای ميديدم کارگردانی که به زيبايی هر چه تمامتر اين فيلم رو به تصوير کشيده بود فيلمی با نماهای تاريک و کم ديالوگ که به هيچ وجه دچار افت نمی شود و خود را وامدار سينمای کليشه نميکند و با پايان زيبايش نشان دهنده اين است که هر دو طرف بازنده هستند چه سوهيون که هر چند با دليل عاطفی و احساسی دست به قتل ميزند اما به هر حال کارش درست نيست حال آنکه کسی که به قتل رسيده يک جانی باشد. جانی ای که برای او همگان نقش يک طعمه رو دارند با اين خيال که به او حبس ابد خواهند داد خود را ميخواهد تحويل پليس بدهد.
فيلم رو از دست ندهيد البته دقت کنيد شايد خشونت عريان فيلم کمی عذاب دهنده باشد اما از آن دسته فيلم هايی خواهد بود که آن را فراموش نخواهيد کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر