شنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۹۰

Dead Calm

فيليپ نويس کارگردان 60 ساله استراليايی رو باهاش آشنا هستيم بی شک فيلم شکارچی استخوان ايشون رو با بازی دنزل واشينگتون و آنجلينا جولی به خاطر داريم. مدتی قبل ایشون پس از چهار سال دست به ساخت فيلم اکشن سالت با بازی جولی زدند که تو کيشه خيلی موفق بوده .فيليپ نويس از اون دست کارگردان های بی سر و صدا است که تو اين مدت چهار سال درگير چند کار تلویزیونی بوده.
اما بی شک سينما دوستان ايشون را با دو کار قابل تحسين  گرفتن يک آتش و خرگوش های مقاوم در برابر نرده می شناسند دو فيلمی که هر کدام برداشتی از دو داستان واقعی و تلخ بودند دو داستانی که به موضوع تبعيض نژادی و برده داری می پردازند. سعی می کنم بعدا در همين جا اين دو فيلم رو معرفی کنم اما برای امروز اين فيلم رو از ايشون انتخاب کردم فيلم محصوله استرالياست و يکی از مهمترين کارهای آغازين نيکول کيدمن تو عرصه بازيگری محسوب ميشه.
 نيکول کيدمن در نقس ری در يک شب بارانی در حالی که با بچه خرد سالش در اوتوبان در حال رانندگی است دچاره يک تصادف می شود و بچه خردسال خود را از دست می دهد.سم نيل در نقش جان و شوهر ری تصميم می گيرد برای اينکه ری کمی این حادثه دلخراش را فراموش کند او را با قايق به مسافرتی ببرد که در طی مسافرت اين زوج با جوانی به نام هيوم که قايقش در حال غرق شدن است آشنا می شوند هيوم در برخورد اول با ری و جان ادعا می کند که تمام همراهانش در کشتی بر اثر بيماری مرده اند اما جان که خود يک کاپيتان کشتی است حرف او را باور نمی کند و موقعی که هيوم در خواب است به کشتی او می رود.......
فيلم يک داستان ساده و روان رو بيان ميکنه صحنه نشان دادن اقيانوس با نمايی آرام و دلنشين شروع می شه که با اتفاقات بد اين نما تبديل به نمای توفان ميشه. فيلم خوب داستان رو تعريف کرده بود اما پايان جالبی نداشت به خصوص نمای پايانی از بازی سم نيل مزخرف اود. بازی نيکول کيدمن در شروع جوانی در فيلم قابل قبول بود
در ضمن موسيقی فيلم خيلی پرت و مزخرف بود و به هيچ وجه به فيلم و فضاش نميخورد.