جمعه، فروردین ۲۶، ۱۳۹۰

A Streetcar Named Desire

امروز فيلمی از اليا کازن ديدم بيشک اين کارگردان ترک تبار آمريکايی يکی از پر افتخارترين کارگردانان سينماست هر چی کوبريک و هيچکاک کبير اسکار نگرفتند اين اليا کازن اسکار گرفته اونم 3 تا حالا جايزه های کن و گلدون گلابش به کنار. اليا کازن کارگردان کم کار ولی به شدت خوش کار بوده است و بسياری از فيلم های او در روند سينما تاثير گزار بوده است. البته ايشون تو نوينسندگی و تهيه کنندگی و ادبيات نيز دستی داشته اند اما بی شک مهمترين وجه زندگی ايشون کارگردانی می باشد کارگردان خوش کار که در گرفتن نماها از بازيگران فيلمش استاد است نماهايی که خود بيانگر درونيات کاراکتر هايش می باشد.فيلم اتوبوسی به نام هوس فيلمی تاثير گزار است فيلمی که بازی های درخشنده 3 بازيگر اول آن به خصوص ويوين که برای بازی در اين فيلم جازيه اسکار رو نيز دريافت کرده است و البته مارلون براندو برای بازی در نقشه کووالسکی نامزد اسکار شده است
فيلم در شبی تاريک و بی ماه با اين ديالوگ آغاز می شود اونا به من گفتند سوار اتوبوسی به نام هوس بشوم شايد اين ديالوگ مهمترين نکته فيلم باشد که در فيلم مشخص ميشود قضيه اين ديالوگ چيست سال ها پيش بلانش به عشق يک جوان نسبت به خود را نوعی هوس ديده نگاهی اشتباه به يک عشق که هم باعث کشته شدن آن جوان می شود و هم بلانش هيچوقت نميتواند ديگر طعم عشق را بچيند و خود نسبت به ديگران دچار هوس می شود و دوست دارد به هر ترتيبی که هست عشق دیگران را نسبت به خود بوجود بياورد.بلانچ به دليل مشکلات عديده از جمله مشکلات مالی و همچنين اخراج از مدرسه ايی که در آن شاغل بوده برای دوری از اين مشکلات به پيش خواهر خود استلا و شوهر خواهر خود استنلی کووالسکی می رود.استنلی که يک کارگر است و به قمار به شدت علاقه دارد از همان اول با بلانش آبش تو يک جوب نميرود و به اشکال مختلف نارحتی خود را از آمدن بلانش به آنجا بين می کند.بلانش انسانی است که به شدت دنبال جذب علاقه ديگران به خود است او دچار يک فرو رفتگی عشقی در زندگی خود شده است او به دليل کمبود توجه دوست دارد به هر نحوی مورد توجه واقع شود و با اينکه يک سال از خواهر خود استلا کوچيکتر است دائما او را در مقابل استنلی تحريک می کند. استنلی که جوان دم دمی مزاج و عصبی است از يک طرف به شدت استلا را دوست دارد و از طرف ديگر به خاطر قمار دست روی او بلند می کند و استنلی به دليل اين فضولی ها و دخالت های بلانش سر از گذشته او در می آورد و متوجه ميشود او به اين دليل از مدرسه اخراج شده است که با يک نوجوان ارتباط بر قرار کرده است و البته اين کمبود محبت و توجه بلانش به دليل حادثه ايی در زندگی او است بلانش در جوانی خواسته پسری را که عاشق او بوده است را به باد تمسخر می گيرد و آن را هوس می نماد اما آن پسر پس از اين اتفاق خودش را می کشد و بلانش هيچ وقت نميتواند اين حادثه را از ذهن خود بيرون کند و برای درمان عذاب وجدان خود دنبال عشقی تازه است عشقی که او هيچ وقت به دست نمی ياورد و هر چی با خودنمايی و لباس و آرايش های متعدد يا حمام های متوالی به دنبال آن است نميتواند آن را پيدا کند و هر روز بيش تر در اين توهم خود فرو می رود که بالاخره انسانی او را پيدا می کند يا انسانی او را ميخواهد و به مسافرتی رفته و هر چه زودتر بر ميگردد.فيلم بيشتر تو نماهای تاريک گرفته شده و با يک شب آغاز می شود و با يک شب نيز تمام ميشود اين تاريکی خود به خوبی نشان دهنده فضا و حالات بازيگران فيلم نيز هست.
براندو در نقشه استنلی بسيار خوب عمل کرده جوانی که سر هر مسئله کوچيکی وسايل خانه را ميشکوند و پس از ضرب و شتم هرباره زن خود استلا همانند بچه اي که کاری ناشايسته کرده پشيمان ميشود.ويوين در نقشه بلانش به زيبايی نقش انسانی مريض را که مسکن درد هايش توجه ديگران به او است را خوب در آورده است.و در انتها کيم هانتر در نقشه استلا زنی هحامله که ميخواهد از خواهر خود حمايت کند و به عنوانی سپری دربرابره حوادث از بلانش دفاع کند.
نمره من به این فیلم 8 از 10

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر