سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۹۱

Psycho 1960

ماريون کرين چهل هزار دلار از يکی از مشتريان ریيسش در بنگاه معاملات ملکی ميدزد. پولی که قرار بوده است او به بانک بسپارد اما آن را برداشته و از آريزونا عازم ديدار معشوقش، سم در کاليفرنيا ميشود. او چندی پس از تعويض اتومبيلش در شب دوم مسافرت و رانندگی بر اثر خستگی در متلی به نام بيتس توقف ميکند. ماريون پس از صحبت با نورمن که مدير متل هست تصميم ميگيرد که به خانه بازگردد و پول دزديده شده را پس دهد. اما... بيمار روانی
از آن دسته فيلم هايی است که دقيقه ايی به آدم اجازه نفس کشيدن نميدهد. فيلم پر شده از نماهايی که آدم را ميخکوب خود ميکند و ديالوگ هايی که در عين ساده گی مضامين عميقی دارند به عنوان مثال در جايی ماريون در حال خوردن غذايی هست که نورمن برای او آورده است دقت کنيد به تفريحات نورمن که در گوشه و کنار اتاق چيده شده است. پرندگانی خشک شده. نورمن نيز نگاه هايه شهوت انگيزش به ماريون بی شباهت به نمايی نيست که از ديد یه کلاغ خشک شده به ماريون است. يا ديالوگ هايی که او رو به ماريون ميگويد و باعث ميشود که ماريون به خود آيد و تصميم بگيرد پول دزديده را پس بدهد. نورمن رو ماريون ميگويد: "من فکر می کنم ما همه گرفتار مخمصه های شخصی خودمان هستيم، همه ما در مقاطعی کمی عقل مان را از دست می دهيم."
 اين حرفا واقعا برايمان آشنا نيست؟ مگر تصميم ماريون برای دزديدن پول جز کلام نورمن است؟ ماريون بدون هيچ برنامه يا هدفی يک لحظه تصميم گرفت پول را بدزد و به زبان نورمن برای چند ثانيه عقل خودش را از دست داد.
نورمن در ديالوگ ديگری در مورد خشک کردن پرندگان اين گونه صحبت ميکنه او ميگويد من با اين کار احساس ميکنم آنها را دارم پر ميکنم به آنها شکل و قيافه ميدهم. در نظر داشته باشيد که نورمن خودش با نماهايی بسته ای که در اتاق از او گرفته ميشود شبيه به يکی از پرندگان خشک شده است و فاميل ماريون يعنی کرين خود نوعی پرنده است. پس باز در اينجا اين ديالوگ معنا پيدا ميکند. يعنی نورمن با گفتگوهای خود ميخواهد نوع فکر و تفکر ماريون رو در مورد زندگی، خوش گزارانی، مواظبت از مادرش عوض کند.
فيلم پر است از نماهايی جالب و تامل انگيز سوای نماهای بسته ای که از نورمن گرفته ميشود و نوعی خباثت و نگاه های شهوت آلودش به ماريون رو ميبينيم در نماهايی بسته ای نيز ترس ماريون در سکانس معروف فيلم يعنی حمام و سکانس ترس و وحست انگيز ديگر فيلم يعنی نمای بسته آربوگاتس در حال افتادن از پله ها مو را بر تن بيننده سيخ ميکند. از ديگر نماهايی جالب فيلم نماهايی هست که ساختمان محل زندگی نورمن و مادرش را نشان ميدهد. قالب سکانس های گرفته شده در فضای تاريک و حالتی رعب انگيز دارد به گونه ای که ساختمان در بالا تپه ای قرار گرفته و همه مجبورند از پايين به ساختمان نگاه کنند. که اين پايين نگاه کردن در سکانسی که لايلا تصميم دارد با مادر نورمن صحبت کند و در حال رفتن به سمت ساختمان است کاملا مشخص است نمايی بسته ای که تبديل به نماهای بسته مقطعی از بالا به پايين در صورت ترسيده لايلا نشان داده میشود.
فيلم بر اساس رمانی از رابرت بلاچ ساخته شده است و هيچکاک در مقام کارگردان و تهيه کننده يکی ديگر از شاهکار های سينما را خلق کرده است. بازی های فيلم به شدت روان و زيباست به خصوص بازی جانت لی در نقش ماريون کرين و آنتونی پرکينز در نقش نورمن. از نکات جالب ديگر بازيگری همان حضرو کوتاه هيچکاک در فيلم هايش هست. که در سکانسی در ابتدای فيلم هیچکاک بيرون  بنگاه معاملات بانکی با کلاهی بر سر منتظر ماشين است. نکته جالب ديگر فيلم شخصيت نورمن است که بر اساس زندگی واقعی يک قاتل به نام اد گين شکل گرفته. اد گينی که کلکسيونی از جنايات را در پرونده خود ثبت کرده و پس از تجاوز کردن به قربانيان خود آنها را به شکل فجيعی ميکشته است.
در مورد دوگانگی شخصيت، حالت پليسی بودن فيلم، مضامين وحشت گونه و هراس بر انگيز فيلم و سکانس معروف فيلم حرفی نزدم چون گمونم قبلا در موردشان زياد صحبت شده است.
چند باره ديدن اين فيلم هيچی چيزی از ارزش ها و لذت ديدنش کم نميکنه بلکه باز به آدم کلی مطلب در باب سينما و  چگونه فيلم دیدن می آموزد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر