دوشنبه، دی ۱۳، ۱۳۸۹

Control 2007


گذشته برای ما حالت حال رو دارد چون کارهايی رو که در گذشته انجام داديم زشتی ها و خوبی ها کارهای ناشايسته و خوب هم اکنون ما نتيجه اش رو می بينيم اين جملات ابتدايی فيلم از زبان ايان کورتيس است که در حالتی شاعر گونه اين حرفا رو برای ما می زند فيلم کنترل در مورد ترانه سرا و خواننده و موزيسين فقيد انگليسی ایان کورتیس  است 
 فیلم از اینجا شروع به روایت می کند که ايان که تازه از تحصيل فارغ شده پس از چند بار رفت و آمد با دبی با او ازدواج می کند و در يک بنگاه کاريانی مشغول به کار می شود ايان همراه با هوکی و استون و برنارد ابتدايی گروهی به نام اره جنگی رو بر می گيزند اما پس از چند اجرای ساده در کافه ها تصميمی می گيرند يک استوديو کرايه کنند و ايان با 400 لير که تنها پس انداز زندگيش هست همراه با دوستانش گروه لشکر جوی را ثبت می کنند که اسمه گروهشان در واقع اسم يه فاهشه خانه آلمانی بوده که سرباز ها  در طول جنگ جهانی دوم ازش استفاده ميکردن ايان و گروهش پس از چند اجرای ديگر پايشان وارد يک برنامه تلويزيونی در مورد موسيقی باز می شود و با يک اجرای شگفت آور اولين اجرای زنده کوچک خود را در لندن برگزار می کنند و کم کم پله های طرقی رو بالا می روند اما در اين فواصل زمانی کورتيس از بيماری صرع خود نيز مطلع می شود و با دختری ديگر به نام آنيک نيز ارتباط بر قرار ميکند و البته نوع رفتارش با دبی نيز به سردی می رود کورتيس مردی بوده است که عشق را درک نمی کند و دچار نوعی کنش و واکنش با خود می شود  و زيربار اشتباهات خود نمی تواند برود در جايی که ايان در حال سکس با دبی به يک باره به زير گريه می زند که در واقع نشان دهنده نوعی خلسه و نارحتی از اين ازدواج زود هنگامش با دبی بوده است و در ادامه فيلم با گفتن اين جمله به دبی سعی کند نوعی احساس بی مهری و خيانت خود رو نسبت به دبی را از بين ببرد جايی که به او می گويد اگر بخواهد می تواند با مرد ديگری بخوابد در واقع ميخواهد خود را از اين عذاب وجدانی که از خیانت نسبت به دبی پيدا کرده است را از بين ببرد و شايد اين دست نوشته کورتيس بتونه ما رو به او نزديک تر کند و دليل پايان زندگيش رو نيز متوجه بشيم در جايی کورتيس می گويد عشق سر بلندی و غرور را از بين ميبره آنچه يک روز بی گناهی تلقی می شد به طرف ديگر خودش برگشته و ميتونه من رو مصلوب کنه و هر حرکتی را ثبت کنه. از بين ميبرم اون چييزی را که روزی به عنوان عشق وجود داشت پس از 5 سال اجرای موسيقی بصوروت حرفه ايی يک روز قبل از رفتن به مهمترين سفر و کنسرتش به آمريکا در سن 33 سالگی خودکشی ميکند چند سال قبل دبورا کورتيس همسر ايان کورتيس رمانی در مورد زندگی اين موسيقيدان عجوبه نوشته که بسيار مورد توجه قرار گرفت و کوربين بر اساس اين رمان و يک سری مصاحبه با دبورا و دوستان کورتيس اين فيلمو ساخت کارگردان فيلم آنتونی کوربين هلندی است کوربين بيش از اينکه وارد سينما شود بيشتر دق دقه اش موسيقی بوده است و حتی چندين کليپ گروه های يوتو و متاليکا را نيز ساخته اما تا به امروز موفقترين کار کوربين فيلم کنترل است که در سه شاخه نامزد جايزه کن بوده است و چندين جايزه رو هم نصيب او کرده است بازی های فيلم در حد شاهکارست سام رايلی در نقش ايان کورتيس و سامانتا مورتون در نقش دبورا کورتيس به نحو زيبايی عمل کردند فيلم بصورت سياه و سفيد ميباشد که ما رو با محيط تيره و تار کورتيس نزديک ميکند اگر در وضعيت روحی خوبی نيستين به هيچ وجه اين فيلم رو تماشا نکنيد فيلم به شدت سياه است و احساستون رو حسابی بر انگيخته می کنديکی از نکاتی که در فيلم توسط سام رايلی به خوبی بازی شده است نوعی حرکات کورتيس در زمان اجراها است زيرا کورتيس با نوعی حرکات با بدنش نوعی هيجان رو به شنونده منتقل ميکرده است


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر