جمعه، آبان ۲۱، ۱۳۸۹

The Straight Story



فيلم داستان سر راست رو ميشه گفت در واقع سر راست ترين داستان ديويد لينچ است فيلمی که ديگر ما شاهد کارهايه ديوانه کننده لينچ از جمله فضاهای مبهم يا گنگ يا هراس آور و وحشت آلود نيستيم ديگر ما با فضايه معماگونه و پيچ در پيچ فيلم های لينچ روبرو نيستيم بلکه با فيلمی با داستان خطی ربرو ميشويم که بر اساس زندگی شخصی واقعی ساخته شده
فيلم در مورد فردی با نام آلوين استريت با بازی ريچارد فرانسورد است که با دخترش رزی با بازی سيسی سپاکک زندگی ميکند و در 73 سالگی از چندين بيماری رنج ميبرد اما حاضر به مداوا شدن نيست او در اين روز ها متوجه ميشود که برادرش لايل که 10 سال است با او ارتباطش بهم خورده دچار سکته شده پس تصميم ميگيرد با ماشين چمن زنيش مسافتی بيش از 300 مايل رو برود تا برادرش را ببينيد و اين کار رو برای خود هدف محترمی ميداند 



و متاسفانه ايشون يک سال بعد از اکران فيلم به رحمت خدا رفتند هيچ وقت سکانسی رو که با يک پيرمرد هم سن و سالش رو در بار از ياد نميبرم جايی که به او ميگويد من قيافه افرادی که رو ميخوان خاطره جنگ رو از ياد ببرن رو ميشناسم و خاطره تلخ خود رو از جنگ ميگويد خاطره ايی که در آن به اشتباه يکی از دوستان خود را که در واقع به عنوان فردی که وظيفه مشخص کردن مسير رو داره در يک شب با تفنگش ميکشه اما همه همرزمانش فکر ميکنند که کار آلمان ها بوده اما او دوست خود را کشته و اين راز رو تا به امروز به کسی نگفته بوده يا سکانس پايانی فيلم وقتی که برادرش لايل با چشمانی گريان به او ميگويد تو اين همه مسير رو برای ديدن من با اين وسيله اومدی و او با نگاهی و گلوی بعغض آلود ميگويد بله
فيلم بر خلاف اون چيزی که انتظار داريد به هيچ وجه کسل کننده نيست و شما با ديدن فيلم گذشت زمان رو حس نميکنيد لينچ به خوبی تونسته بود نوع روابط موجود انسان ها رو تعريف کنه و به خوبی اهميت وجود خانواده رو بيان کرده بود از جمله سکانسی که آلوين با دختری فراری صحبت ميکنه و با گفتن مثل اينکه يک چوب به راحتی ميشکنه چون تنهاست اما تعداد چوب زياد نميشکند چون اونا مثله خانواده هستند اون دختر رو متقاعد ميکنه پيش خانوادش برگرده در حاليکه به هيچ وجه نميخواد ما رو پند يا نصيحت کنه بلکه ميخواد وجود خانواده رو به ما متذکر بشه فيلمبرداری فيلم خوب بود انتخاب موسيقی بسيار به فيلم ميخورد فيلمنامه فيلم قابل توجه بود و البته کارگردانی لينچ مستقلم قابل تحسين بود بازی فرانسورد حرف نداشت و البته بازی کوتاه سپاکک هم در نقشه يک انسان که دچار مشکل تکلمی است و فرزاندنش رو به همين دليل از او گرفتند و او همه هميشه و همه روز به خاطر اين قضيه خود را نميبخشد هم بسيار خوب انجام شده بود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر