دوشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۹

V for Vendetta


نميدونم چی شد که دوباره اين فيلمو ديدم اونم بعد از 4 سال که برای اولين بار اين شاهکار برادران واچوفسکی رو ديدم فيلمنامه ايی که اين دو نوشتن بودن خيلی خوب بود با اينکه فيلم برداشتی از يک داستان کميک بود اما برای خودش دنيايی داشت در مورد داستان فيلم نميخوام حرفی بزنم چون به اندازه کافی در مورد داستان اين فيلم صحبت شده و حتی اين فيلم خوشبختانه يک صفحه نسبتا متوسط در مورد داستان در ويکی فارسی داره بيشتر در مورد حواشی فيلم ميخوام صحبت کنم فيلم محصول مشترک آمريکا و انگيليس و آلمان هست اما در سينمای آمريکا با نوعی تحقیر و شکست مواجه شد و اکثر منتقدان اين فيلم رو کوبيدن و برادران واچوفسکی رو حامی تروريست معرفی کردن به دليل اينکه در فيلم خيلی از حرکات و حوادث دهه گذشته آمريکا به شدت زير سوال رفته بود از جمله نشان دادن فردی به نام سالتر که البته بسيار شبيه هيتلر هست فردی که مذهب رو برای انجام دادن اعمال خود در دست گرفته و برای بدست آوردن قدرت و سرکوب مردم جهان حملات تروريستی را خود بوجود می آورد که بهانه لازم برای سکوب و جنگ رو داشته باشدر اينجا منظورر حملات تروريستی يازده سپتامبر بود يا متهمنی که کيسه ايی سياه بر روی سرشان کشيده ميشود و مورد سخت ترين شکنجه ها قرار ميگيرند که اشاره دارد به زندان گوانتانامو و ابو غريب اينها همه دلايلی بود که بسياری از منتقدان آمريکايی اين فيلم رو بکوبند و به تمسخر برادران واچوفسکی را حامیه تروريست معرفی کنند
 
يکی از نکات جالب فيلم استفاده از رمان معروف 1984 جورج اورول بود مثلا تمام مردم از يک رسانه جمعی مجبورند استفاده کنند و اون رسانه دائما در حال پخش برنامه های دروغين و تلقين نوعی فکر خواست است يا شخصيت سالتر که هيچ وقت مردم در مراسم عمومی او را نميبينند و هميشه او را از يک صفحه تلويزيون مشاهده ميکنند يا نوع حکومت نظامی در شهر يا تفکيک افراد بر اساس اقليت های دينی در اردوگاه ها شخصيت وی که ارجاع داشت به گای فاکسی که در سال 1605 ميخواست پارلمان انگيليس رو منفجر کنه  شخصيت سالتر در فيلم ارجاع داشت به هيتلر که البته در چندين سکانس نماد بوش هم قرار ميگرفت شخصيت فرمانده پوروتو ارجاع داشت به يکی از معاونين معروف گوبلز به نام کمبل که در طول جنگ جهانی دوم که يک برنامه راديويی بيسار محبوب در آلمان تهيه ميکرد که افکار نازيسم رو بسط ميداد نماد حکومت آينده لندن نوعی برداشت از نماد فاشيست و نازيسم بود کلا فيلم ارجاعات زيادی داشت که آدم بايد موقع ديدن فيلم خيلی دقت به خرج ميداد تا متوجه اين ارجاعات ميشد برايه بار دوم که اين فيلمو ديدم به نظرم اشکال اساسی فيلم در نوعی باگ تو فيلمنامه بود و اونم اينکه در حکومت های توتاليتر ماننده فاشيسم،نازيسم و... که به دنبال خشونت و ترس هستند
اگر فردی يا افرادی بخواهند تعقيرات خود را در جامعه با اعمال تروريست گونه انجام دهند بی شک حکومت با خشونتی بيشتر دست به مقابله به مثل خواهد زد و جورج اورول چه خوب روزگاری گفت که در حکومت فريب گفتن حقيقت يک حرکت انقلابی است در مورد عوامل فيلم ميشه گفت همه خيلی خوب کار خود رو انجام داده بودند به خصوص دو فيلمنامه نويس فيلم يعنی برادران واچوفسکی و البته فيلمبرداری تحسين بر انگيز  آدريان بيدل بازی ناتالی پورتمن خيلی خوب بو اما من به شخصه از بازی ويونگ در پس نقاب وی خيلی لذت بردم اون صدايش که در موارد مختلف حس های مختلف رو بيان ميکرد و بسيار به حرکاتش ميومد واقعا بايد يه تشکر اساسی بابت اين نقش ازش کرد در مورد موسيقی فيلم اينکه موسيقی خوب بود اما ميتونست خيلی بهتر از اين باشد
نمره من به اين فيلم 7.5 از 10
برايه آخر کار چند ديالوگ زيبا رو براتون ميزارم
سمبل ها با حضور مردم قدرت پيدا ميکنند سمبل ها به تنهايی بی مفهومند
هنرمندان دروغ ميگويند که به مردم حقيقت رو نشون بدن اما سياست مداران دروغ ميگويند که حقيقت رو از مردم مخفی کنند
اين کشور به چيزی بيشتر از ساختمان نياز داه.... به اميد
پشت اين نقاب جسم نيست.يک آرمان است و آرمانها هم ضد گلوله هستند
مردم نبايد از حکومت بترسند اين حکومت است که بايد از مردم بترسد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر