یکشنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۹

Wendy and Lucy


فيلمی متوسط و مستقل کرگردان کانادايی کلی ريچاردت که البته جوايز متعددی رو اين فيلم نصيب اين کارگردان کرده فيلم داستان دختری به نام ريچی با بازی ميشل ويليامز است که برای مدتی از خانواده خود جدا شد وبه همراه سگ خود لوسی در حال حرکت با ماشينش به سمت آلاسکا ميباشد که در 250 مايلی رسيدن به مقصدش با مشکلات متعددی روبرو ميشه
از جمله خراب شدن ماشينش افتادن به حبث برای چندين ساعت به دليل دزدی قذای سگ از فروشگاه و از همه مهمتر گم شدن سگش در حين بازداشتش که بسيار باعث رنجش او ميشود که چندين روز به دنبال سگش ميگرده اما پس از پيدا کردن سگش با ديدن وضعيت خوبی که در يک خانه برای سگش بوجود اومده ترجيح ميده سگش رو بيش از اين آزار نده و بهش امکان دادن يک زندگی معمولی رو بده و او رو رها ميکند تا به زندگيش ادامه بده


فيلم به حد قابل مطلوبی تونسته بود نوع وابستگی ريچی به سگش و گنگ بودن زندگی او را بيان کرده بود اما در مجموع فيلم خيلی خوبی نبود و با اين همه نقد مثبتی که ازش ديده بودم بيشتر از اينا از اين فيلم توقع داشتم که متاسفانه اينجوری نبود در ضمن فيلمبرداری فيلم با وجود اون همه فضای بکر خيلی بد بود و البته فيلم از نوعی نداشتن ريتم و موسيقی نيز رنج ميبرد در کل اگه اين فيلمو نبينيد يا نديد چيزی از دست نميديد جز اينکه فيلمی مستقلی با کارگردانی مستقل رو از دست داديد که اين روز ها کمتر فيلمی اينجوری هست


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر