پنجشنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۹۱

تولیپ

تولیپ/ رومن گاری/ کاظم سادات اشکوری/ خورشید آفرین
جوانی به نام توليپ با دو نوکر خود از اروپا به آمريکا آمده است تا شايد وجدان های خواب انسان ها را بيدار کند و ديگر خبری از تبيعض نژادی و خبرهای ناگورا از قبيل جنگ در دنيا نباشد او پس از معروف شدن توسط روزنامه ها تفکرات ديگر خود را در باب جنگ، فقر، گرسنگی و اعتقادات بشر بيان می کند او اينگونه خود را معرفی می کند. ''خوب به من نگاه کنيد من يک پرده نقاشی هستم: تصويری از يک اروپايی حوالی اواسط قرن بيستم، با تمامی عظمتش. من همان کسی هستم که هومر برای خاطرش نغمه سرايی کرده، ميکل آنژ مجسمه ساخته، مارکس انديشيده و نيوتن سنجيده است. آری من همان کسی هستم که انگار، هومر، ميکل آنژ، نيوتن و مارکس برای خاطر هيچ زندگی کرده اند. اکنون من در مقابل شما سر بر افراشته ام و برای چندمين بار از قرن بيستم مسيحی، از باخ، عيسی و رافائل می گريزم. همان طور که از تمامی اقدامات نوميدکننده ای که کارم را بی اثر کند و نيز اعتبار و نفوذم را.خوب به من نگاه کنيد: من خيلی لاغرم، با کمی مو روی سينه و دهان گوشتخواری که بيست هزار سال است وجود دارد. اما جز، اين، در بدبختی من هيچ تغييری ايجاد نشده است. شايد جماعتی بخواهند برای سفيد بيچاره اي که، همواره ساده ترين نيازهايش را به مسخره گرفته، آرام ترين روياهايش را پايمال کرده، ابتدايی ترين حقوقش را تاراج کرده، نژادش را حقير شمرده و از عرقش بهره برداری کرده اند و به اندازه اي در نفرت عام خود تنهاست که هر سگ که دم می جنباند، آن را برادر خود تصور می کند، کاری انجام دهند؟ آيا سوالی داريد؟!."
توليپ همانند گاندی دست به اعتصاب غذايی طولانی زده است و در سراسر دنيا طرفداران بسيار پيدا کرده است و انسان های بسيار چشم و گوش خود را به فرامين و موعظه های او دوخته اند. توليپ اما به دنبال بيدار کردن ايمان های از دست رفته انسان ها و بازيابی اخلاق در آنهاست او در جايی چنين موعظه می کند. ''دنيای ما به ايمان نياز دارد. بشر بدون اعتقاد نمی تواند زندگی کند. شايد معتقدان مذهب کاتوليک ما را. که موضوعی بزرگ را پيش پا افتاده تلقی کرده ايم. سرزنش کنند. شايد علمای تاريخ به ما اعتراض کنند که سعی می کنيم موضوعی را تعميم دهيم. به آنها پاسخ می دهيم که ارزشهای انسانی و افتخاراتی آنچنان شامخ را هيچگاه. و هرگز، حتی با سماجت، نمی توان تعميم داد. تمامی آراء و عقايد را با احتياط به کار برده ايم و اميدواريم تمامی معتقدات را رعايت کرده باشيم. بايد بگوييم که ما سريع تر اين راه را پيموده ايم. می خواستيم قبل از اينکه خيلی دير بشود، وجدانها را بيدار کنيم."
کتاب، کتاب خوش خوان و زيبايی نيست و بيشتر در پی مفاهيم اخلاقی و فلسفی است که اين مفاهيم در گفتگوهای توليپ با نوکر خود عمو نات به اوج خود می رسد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر