پنجشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۹۱

Shadow of a Doubt 1943

در نمای اول فيلم ما شهری رو به ويرانه ای می بينيم که چارلی در اتاقی بر روی تختی دراز کشيده، مردی تنها که به دليل قتل تحت تعقيب است و در نمايی دیگر ما دو کارگاهی را که او را تعقيب ميکنند از پنجره اتاق می بينيم. چارلی برای رهايی از تعقيب و دستگير شدن به ديدن خواهرش در سانتا رزا می رود. در همين بين ما در سانتا رزا خانواده ديگری را می بینيم خانواده شلوغ که در آن خواهرزاده چارلی که اسمه او نيز به دليل محبت بيش از حد مادرش به برادرش چارلی است زندگی می کنند. چارلی(دختر) از زندگی يکنواخت و ماشين وار گونه ای خانواده اش خسته شده است او از اينکه مادرش هر روز يک برنامه يکنواخت را در خانه انجام ميدهد و آنها  روزشان را در خانه همانند روز قبل سير می کنند خسته است پس تصميم می گيرد به دايی چارلی اش تلگراف بزند تا او به ديدار آنها بيايد شايد که کمی زندگی آنها دچار تنوع شد. فيلم از دو بخش کاملا مجزا از ديد چارلی نسبت به دايی اش روايت ميشود. در نيمه اول او بسيار مشتاق ديدن دايی اش است و پس از ديدن و مقیم شدن دايی اش در خانه از همه بيشتر شادمان است. او مطابق ميل دايی اش رفتار ميکند بهترين نوعه اين جواب گويی به درخواست دايی اش در سکانس هايی هست که دو کاراگاه بصورت دو ژورناليست برای انتخاب خانواده برتر واد خانه آنها شده اند و سعی دارند از آنها مصاحبه کنند و چارلی حاضر نميشود که در مورد دايی اش اطلاعاتی به آنها بدهد. و در چندين سکانس نیز شوق خودش را نسبت به حضور دايی اش در خانه نشان ميدهد. اما چارلی پس از آنکه توسط دو کاراگاه متوجه ميشود که دايی اش قاتل است همواره از او دوری ميکند و سعی دارد به نهوی باعث شود که دايی اش هر چه زودتر آن خانه را ترک کندو...
شايد دليل اينکه دو کاراکتر ما در نقش دايی و خواهرزاده اش هر دو نام چارلی را دارند نمادی از نبرد شر و خير باشد. چارلی شر انسانی است که بر اساس فلسفه او دنيای جايی کثيفی است و فرقی با جهنم ندارد پس آدم بايد دست به هر کاری بزند. حتی اگر ان کار کشتن خواهرزاده اش باشد که بيم آن را دارد که اطلاعاتی که راجع به او دارد به دست پليس برسد در حاليکی چارلی خير تا آخرين لحظه نميگزارد مادرش متوجه شود که برادر کوچکش چه هيولايی بوده است. اما چارلی خير که شايد نسبت به اين دنيا احساس کسالت گونه ای میدارد اما هنوز باور دارد که اصول اخلاقی بايد رعايت بشود و جلوی شر گرفته شود حتی اگر آن شر دايی اش باشد که در ابتدا با او احساس نزديکی بسيار ميکرد.
سايه يک شب نيز يک فيلم اقتباسی است.که با کارگردانی هيچکاک به يکی از فيلم های مهم تاريخ سينما تبديل شده است. بازی های فيلم به خصوص ترزا رايت با آن بازی محتاط گونه اش و بازی جوزف کان با آن بازی سرد و صدای خشکش عالی است.
در هنگام ساخت فيلم مادر هيچکاک بيمار بود، ولی او نتوانست به انگلستان برود. هيچکاک انسانی بود که به شدت مادش را دوست ميداشت و همواره از او به نيکی ياد ميکرد. تصوير نيک خواهانه و مهربان مادر در اين فيلم در واقع تصويری است که از مادر خود هيچکاک حاصل شده است نام مادر هيچکاک اما بود و نامه مادر فيلم هم اما است.
نمره من به این فیلم 8 از 10

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر