یکشنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۹۱

تونل

تونل/ ساباتو / مصطفی مفيدی
تونل داستانی است شوکه کنند و خيره کننده داستانی که بيانگر ديدگاهی روانشناختی عميق در مورد انسان است انسانی که يک زن رو ميکشت فقط به اين دليل که آن زن تنها انسانی بوده است که او را شناخته است شايد کتاب بيانگر بسيار خوبی از بطن وجودی انسان باشد آيا انسان ها به طور کامل خود را شناخته اند؟ و آيا اگر اين شناخت رو نسبت به خود دارند اگر کسه ديگری نيز همچين شناختی کاملی از آن فرد داشته باشد آن انسان چه عکس العملی از خود نشان می دهد.ميتواند با اين قضيه کنار بيايد که شخصی ديگر تمام افکار و انديشه های او را می داند آيا انسان چيزی نيست جز موجودی که خيلی از رفتار او از نوعی نقش و غالب تبعيت ميکند.
 شايد اين مقدمه کتاب در مورد تونل را بد نباشد که بخوانيد.هنگامی که نخستين رمان به يادماندنی ارنستو ساباتو منتشر شد،بی درنگ کتابی پر فروش در سطح بين المللی گشت،به بيست و هشت زبان ترجمه شد و ستايش نويسندگان بزرگی چون توماس مان،آلبرمو کامو،و گراهام گربن را به خود جلب کرد.نشريه لوسوار به آن به منزله شعر زيبايی از جنون و مرگ خوشامد گفت،و لوماگازين لی ترت اظهار کرد که بوئنوس آيرس نويسندگان بزرگی بر خاسته اند:بورخس،کورتاسار،و ساباتوی پيامبر.
 قسمتی زيبايی از کتاب: به طور کلی نوع بشر هميشه به نظرم نفرت انگيز رسيده است.برايم اهميتی ندارد که به شما بگويم که بعد از مشاهده يک ويژگی خصلتی خاص سراسر يک روز نمی توانستم غذا بخورم. يا يک هفته نقاشی بکنم.باور کردنی نيست که تا چه درجه آزمندی،حسادت،کج خلقی،ابتذال،مال اندوزی به تور خلاصه طيف گسترده صفاتی که شرايط رقت بار ما را تشکيل می دهد می تواند در چهره،در طرز راه رفتن،در نگاه بازتاب يابد.فقط طبيعی به نظر می رسد که پس از چنين برخوردی،آدم نخواهد غذا بخورد يا نقاشی کند يا حتی زندگی کند.با اينهمه می خواهم اين را روشن کنم که اين صفت برای من افتخار آميز نيست.می دانم که اين نشانی از غرور و خودپسندی است،و نيز می دانم که آزمندی و مال اندوزی و حرس و ابتذال غالبا نقطه خوشايندی در قلب من يافته اند.ولی همان طور که گفته ام می خواهم اين قصه رو با بی طرفی کامل روايت کنم،و بر اين گفته ام همچنان پابندم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر