پنجشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۹۱

بادبادک باز

بادبادک باز/ خالد حسينی/ مهدی غبرايی  
خالد حسينی افغانی که بيشتر عمر خود را خارج از مهين خود گذرانده است با رمانی بادباک باز توانسته تا حدی ,زيادی مردم جهان را که پس از حوادث 11 سپتامبر علاقه ای زيادی به شناخت اين کشور داشتند را با این خطه علایق و فرهنگ آنان آشنا کند. بادباک باز بدليل همين تب بود که در همان سال سومين رمان پر فروش آمريکا شناخته شد. ترسيمی بيش از سه دهه از افغانستان ، سه دهی که همه اش در تب و تاب های جنگ های داخلی و خارجی و البته منبع جالب برای تروريسم گذشته است.
بادباک باز رمانی خوبی است رمانی است که آدم را با احساسات عاطفی دو دوست و همبازی آشنا می کند و در همين بين دنيای کودکانه وضع مردم افغان را قبل و بعد از به روی کار آمدن مجاهدين و طالبان نشان می دهد. مجاهدين افغان که با پيروزی بر حکموت کمونيستی قدرت را به دست گرفتند به زودی به جان يکديگر افتادند و کشورشان را وارد يک جنگ داخلی و قبيله ايی کردند و تلفات بسيار آنان باعث شد که حزب طالبان از جنوب بسمت پايتخت مرکزی حرکت کنه و اکثر کشور به جز نقاطی از شمال کشور را در اختيار بگيرد.طالبان به سر کار آمد و حتی مردم افغان که از جنگ و خونريزی خسته شده بودند شروع به پايکوبی و جشن گرفتند اما اين خوشی به زودی رنگ باخت و دولتی به سر کار آمد که با هيچ چيز سر خوشی نداشت. حسينی در رمانش به زيبايی فضای موجود بين مردم افغان را در اين حوادس ترسيم می کند.
رمان بادباک باز در مورد دو دوست، دو همبازی و دو دلداده است. يکی نوکری صاف دل و مهربان که اولين کلامش بر زندگی، کلمه يار محبوبه خود امير بوده و ديگری ارباب زاده ايی که اولين کلمه اش بابا بوده است. حسن يک انسان وافادار و عاشق است او همه چيش حتی عصمت و آبروی خود را به پای دوست خود امير می ريزد اما امير که در واقع ارباب حسن است و با او دوسته صميمی است تاب اين همه فداکاری را ندارد پس بنا می کند که اين دوستی را به هر شکل از بين ببرد گرچه اين شکل نابودی دوستی خود به قيمت بی خانمان کردن حسن و پدرش بينجامد. نيمه اول دوستان در مورد روابت بين حسن و امير است. نيمه ايی که به شدت تلخ است در گوشه ايی ما انسانی را می بينيم که حاضر است همه زندگی اش را برای دوستش بدهد اما در مقابل دوسته او کاری در مقابل اين همه فداکاری و از خود گذشتگی انجام نمی دهد. نيمه دوم داستان حکايت مسافرت امير و پدرش به آمريکا و زندگی مهاجران افغانی و تشکيل زندگی مشترک امیر است. زندگی آرام و ساکتی که امير دنبال آن است و خود را در موج فراموشی رها کرده تا خاطرات تلخ روزهايی که نسبت به حسن روا دشته است را فراموش کند اما يک اتفاق، و یک تلفن از افغانستان زندگی او را تغيير می دهد و او مجبور می شود برای جبران اتفاقات گذشته به افقانستان برود افغانستانی که حال صاحب حکومتی عجيب و غريب طالبان شده است. او می رود که دوست خود را بازيابد اما کسی ديگر و چيزی ديگر منتظر اوست.
رمان بادباک باز را از دست ندهيد. خالد حسينی به زيبايی صحنه های کشتار هزاره ها(قوم و قبيله ايی شيعه) به دست طالبان، صحنه تجاوز به امير، صحنه سنگسار به دست عوامل طالبان و نمايی زيبا از جنگ را به ما نشان داده است. متاسفانه هر چقدر رمان خوب بود در مقابل فيلمی که از اين کتاب ساخته شده است نا اميد کنند و مايوس کننده است پس سعی کنيد به جای ديدن فيلم بادباک باز کتاب آن را حتما بخوانيد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر