جمعه، آذر ۱۸، ۱۳۹۰

من تا صبح بیدارم


من تا صبح بیدارم/ جعفر مدرس صادقی
جوانی تک و تنها که فقط در پی درس و تحصيل خود در دانشگاه است و با هيچ کس و دنيای بيرون خود رابطه ای ندارد پس از يک سو تفاهم با چند دختر در دانشگاه دچار مشکلات زيادی ميشود. سو تفاهمی که منجر به سلسله مراتبی از اتفاقات ناگوار ميشود و اين فرد از همه جا بی خبر در انتها به عنوان فعال سياسی و برهم زننده نظم دانشگاه سر از زندان در می آورد. زندانی که بيش از  چندين ماه به دليل نبود هيچ نشانه اي دال بر بی نظم و اغتشاشگر بودن کاراکتر داستان ما به طول نمی انجامد. من تا صبح بيدارم رمان کم حجم و خوش خوانی است اما به نظرم با اينکه داستان سعی کرده بود که کاراکترهای داستان را خوب معرفی کنه اما از عهده اين کار بر نيومده بود سلسله اتفاقات تندی که در داستان می افتد و همچنين فلش بک به گذشته کاراکتر داستان معجونی شلوغ رو بوجود آورده بود که نتوانسته خودش را در انتهای داستان جمع و جور کند. شلوغی بيش از حدی که می خواهد مضامينی همانند انسان تنها، اوضاع دانشگاه و دانشجويان در سال های منتهی به انقلاب، هجو برخی از نويسندگان رمان و روزنامه نگاران و .... را به تصوير بکشد. البته پايان داستان به گونه ای است که روزنه ای از اميد و روشنايی را برای کاراکتر داستان ما نشان ميدهد. کاراکتری که همه او را سيد صدا می کنند و دوست دارند همه بدبختی و مشکلات خود را بر سر او فرو ریزند. هم خانه ای داستان نويس او سعی دارد ناکامی خود را در اين عرصه بر گردن او بيندازد يا از همه بدتر پدر سيد داستان ما سعی دارد بچه نا خواسته به دنيا آمده خود از ازدواج جديدش را به گردن پسرش بيندازد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر